پرش به محتوا
خانه » «توبه‌ داوطلبانه» از حزب توده و همکاری با بازجوها؛ واقعیتی که عبدالله شهبازی درصدد پنهان کردنش است + سند

«توبه‌ داوطلبانه» از حزب توده و همکاری با بازجوها؛ واقعیتی که عبدالله شهبازی درصدد پنهان کردنش است + سند

  • از

«توبه‌ داوطلبانه» از حزب توده و همکاری با بازجوها؛ واقعیتی که عبدالله شهبازی درصدد پنهان کردنش است + سند

«توبه‌ داوطلبانه» از حزب توده و همکاری با بازجوها؛ واقعیتی که عبدالله شهبازی درصدد پنهان کردنش است + سند

 هم‌نشینی شهبازی با طبری در دوران بازداشت یک واقعیت است؛ اما علتش این نبود که بازجوها این دو نفر را به عنوان «نیروهای فکری» جدا نموده‌اند… احسان طبری ۷ اردیبهشت‌ماه ۶۲ بازداشت شده و به گواه اسناد پرونده‌اش، حدود یک‌ماه و نیم بعد سکته مغزی کرده و در بیمارستان بستری شده است. مدتی بعد وقتی بهبود پیدا کرد و به محیط بازداشتگاه برگشت، به خاطر لرزش دست و افت سلامتی‌اش، نوشتنش سخت و خطش بسیار بد و ناخوانا شده بود؛ لذا نیاز بود کسی کنارش باشد تا بتواند کمکش کند. اما چرا شهبازی انتخاب شد؟ چون در این چند ماه عبدالله شهبازی سابقه بسیار خوبی در همکاری با تیم بازجویی داشت و حتی از همان اسفندماه اعلام کرده بود از مارکسیسم توبه کرده است.

به گزارش خبرگزاری نخبگان جوان به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی، عبدالله شهبازی اخیرا در کلاب‌هاوس، بخشی از خاطرات و تجربیات زیسته خود – پیش از انقلاب تا سال‌های پس از انقلاب – را در هفت جلسه بیان کرده است. بخشی از این خاطرات خودگفته مربوط به دوران بازداشت وی در جریان ضربه به حزب توده در سال‌های ۶۱ و ۶۲ بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی با توجه به رسالت پاسداری از واقعیات تاریخی و نظر به آرشیو غنی اسنادی خود، بخشی از خاطرات گفته‌شده شهبازی را صحت‌سنجی کرده و متأسفانه ادعاهای او را خلاف واقعیات تاریخی یافت. متن پیشِ رو نظری مستند به برخی خاطرات ادعایی عبدالله شهبازی است. 

توبه با طبری؟

برای مقدمه باید بدانیم که ضربه اول به حزب توده با دستگیری تعدادی از اعضای حزب در بهمن ۱۳۶۱ و ضربه دوم در اردیبهشت ۱۳۶۲ بوده است. عبدالله شهبازی که در بخش علنی حزب (بخصوص سازمان جوانان و شعبه پژوهش مشغول بود) در ضربه اول دستگیر شد. شهبازی درباره دوران بازداشت خود (پس از انقلاب) مسائل متعددی را مطرح کرده است. ازجمله این‌که می‌گوید: «بعدا متوجه شدم که این‌ها از قبل برنامه داشتند. یعنی من را خوب می‌شناختند و تحلیل‌شان این بود که اگر شهبازی آزاد باشد و دستگیرش نکنیم، حزب توده بعدا خودش را بازسازی می‌کند و شهبازی جای احسان طبری را می‌گیرد.»

این ادعا کاملا خلاف واقع است، چراکه نه شناخت قبلی از او وجود داشت و نه چنین تحلیلی پشت دستگیری‌اش بود! اگر واقعا چنین تحلیلی وجود داشت، باید در ضربه بهمن ۶۱ که شهبازی دستگیر شد، احسان طبری هم دستگیر می‌شد. در حالی که احسان طبری اردیبهشت ۶۲ در جریان ضربه دوم دستگیر می‌شود. خنده‌دار نیست که در بهمن‌ماه شهبازی را به خاطر این‌که ممکن است جای طبری را بگیرد دستگیر کنند، ولی خود طبری را سه ماه بعد بگیرند؟!

دیدگاهتان را بنویسید